*: مترجم: نفیسه مطلق
مفهوم عکاسی گوتیک (Gothic photography) مسلما بدون دانستن تعریف گوتیک کمی گیج کننده و تا حدی نامفهوم به نظر میرسد(Gothic photography) در سالهای پایانی دهه 1970 پا به عرصه وجود گذاشت.
طرفداران این خرده فرهنگ به نمایش دادن جنبههای تاریک و سیاه زندگی علاقمند هستند و در کارهایشان بر مفهوم مرگ، درد و رنج تمرکز بیشتری دارند. در عین حال جدا سعی میکنند همه جوانب زندگی را به صورتی متفاوت در معرض عموم قرار دهند.رنگهای سیاه، سفید، قرمز و بنفش نقش زیادی در هنرهای گوتیک دارد. هر چند عکسهای گوتیک به نظر تاریک، مرموز و خوفناک میآید اما بعضی معتقدند هنرمندان سبک گوتیک سعی میکنند جنبههای به ظاهر زشت زندگی را زیبا به نمایش در آورند.
سوژههای عکاسی گوتیک ممکن است یک پرتره و یا منظره باشد. قبرستانها، بناهای عجیب سنگی، عمارتهای ویران از جمله مکانهای متعارف در میان عکاسان سبک گوتیک است.به طور کلی اکثر عکسهای گوتیک سیاه و سفید و یا قهوهای (Sepia) هستند چرا که در این رنگها حسی مرموز و نوستالوژیک نهفته است که به عکاسان در انتقال مفهوم مورد نظرشان کمک میکند.
وهم، وحشت، ترس مقوله ایست که عکاسان بسیاری به سمت آن گرایش دارند، این شیوه و این ژانر به صورت های متفاوتی ارائه می شود؛ گاها به صورت استفاده ی نمادین و نشانه ها؛ ابزار خشونت آمیز و ویرایش های خوفناک. صورت های دفرمه شده؛ خون بازی با اشیا و... هرچه تاکید را بر آن وجه وحشت گسترش دهد.در میانه ی اینها گاها آثاری
نمایان می شوند، که وجود چنین ابزار و خشونتی در آنها رسوخ نکرده، اما اتمسفر حاکم
بر عکس؛ سراسر وهم ست. ترسی منتقل نمی شود و حتی بالعکس آرامشی منتفل می شود که آن
اتمسفر را برخلاف آنچه که باید هول انگیز باشد، هر چند رمز آلود اما دوست داشتنی و
دست نیافتنی جلوه می دهد.
عکس Onufry Pasternak با عنوان No Where از همین
قسم ست؛ اثری که با تاکید بر مفهوم Gothic photography به شیوه ای مثال زدنی؛ وهم را بازسازی می کند. اثر از سطح به عمق می رسد.
ترکیب بندی ی ساده و محکمیست؛ سمت چپ قابی مجزا از پنجره هایی ست که
کوچه و یا خیابانی را تشکیل می دهند، پنجره هایی بسته، بدون حضور انسان و ویرایشی
لطیف... از سیاهی به روشنایی گراییده . سمت راست اثری ست که از وجود یک زندگی در
میانه ی تمام این پنجره های بسته خبر می دهد؛ به مانند اینکه داخلِ این خیابان می
شوی و در پس تمامی این پنجره های بسته؛ تنها یک پنجره ست که زندگی را در آغوش
کشیده... و دقیقا اینجاست که این یکتا گرایی در برابر انبوه، و این نوع
ملاطفت در ویرایش؛ این نشانه های محو تلطیف شده در پایین اثر که مشخصه ی فیزیکی از هیچ نوع المانی را ندارند و ماهیتشان نامعلوم و مرموزست. مخاطب را به سمت سوالهای مختلفی سوق می دهد که در نهایت یک پاسخ
را پیش رو می گذارند.اینجا کجاست، چرا پنجره ها
بسته اند، اگر هیچکس اینجا زندگی نمی کند ... پس این نشانه های زندگی از کجاست؟!
نوع ویرایش در اثر سمت راست؛ تاکید بر محوشدن در بعضی قسمتها و نوع
کنتراست ملایم، ضمن آنکه اثرِ سمت چپ را در مفهوم فرو می برد؛ مکانی دست نیافتنی
را پیشِ روی مخاطب باقی می گذارد؛ مکانی لبریز از وهم؛ که زندگی ی تنها در آن را
دوست داشتنی و دست نیافتنی می یابی... مکانی در ناکجا...
.
.
.
ناکجاآباد...
No Where
|Photo by: Shadiafarin Arash|