*جهان از دید ارنست بلوخ، «کارگاه رستگاری است». انسان برای بلوخ آن نیست که باید باشد، انسان برای خودش، بدون واسطه و به صورت بنیادی تاریک است و برای خودش «کنونی» نشده است و به همین علت دارای تاریخ است. او معتقد است که ریشه تاریخ، انسان خلاق است که دادهها را تغییر و فرارونده می سازد. اما چنین انسانی هنوز با رستگاری مورد نظر بلوخ فاصله دارد.
او برای آنکه انسان به خرسندی و کمال مادی و معنوی برسد، مفهوم «اوتوپی» را بیان می سازد. اوتوپی از دیدگاه او به معنای مدینه فاضله یا ناکجاآباد نیست، بلکه در مفهوم سرنوشت انسانی به کار می رود. «اوتوپی» برای بلوخ آن «هیچ کجایی» است که همیشه هم می تواند باشد و هم نباشد. این مقوله، هستی کنونی آدمی و اکنونِ تاریخی انسان اجتماعی و تاریخ ماده انسانی را شامل می شود و به صورت فراگیرنده و دگرگون ساز مطرح است.
در یک جمله می توان این رویکرد بلوخ را چنین خلاصه کرد، «انسان بودن یعنی اوتوپی داشتن». اوتوپی عاملی دگرگون ساز و پویا است که به ماده اجتماعی و طبیعی تعلق دارد و این ماده را در جهت نیل به آینده و سرنوشت واقعی خود سوق می دهد. در این مسیر تغییرات و دگرگونی های لازم را برای نیل به کمال به همراه دارد. واقعیت ماده اجتماعی در آینده او تاثیر وافری دارد و این جریان پیوسته خصلت خود را بسط می دهد.
با گسترش صنعت و مدرنیته در جوامع بشری و ناگزیری از این تحولات، به مرورزمان، نوعِ بشر تاب و تحمل این تغییرات را در خود از دست می دهد، و این از دست دادگی، منجر به گمگشتگی و سرگشتگی او خواهد بود، تا جایی که همواره، در جسجوی ناکجایی ست که بتواند به او ، جلا و غنای ذهنی و روحی ببخشد.
در این طی طریق، گاها در جستجوی چنین «هیچ کجایی» هجرت خواهد کرد، این هجرت، بی هیچ تردیدی، منجر به واگذاری ، ازدست دادن یا ترکِ تعلقات، می گردد. اما، پریشانی و گمگشتگی ناشی از این تحولات آنچنان بر روح و روان او فشار خواهد آورد و بر او چیرگی خواهد یافت، که این ترک، که این هجرت، با تمامِ وجودی که مسیرِ مشخصی ندارد، انجام می پذیرد. در این مجموعه، سعی بر این شده ست که به نوعی اضمحلال بشر در این سیر مدرنیته و میلِ او به سمتِ ناکجا را مورد تاکید قرار دهدو همچنین ساختار، نوعِ ویرایش، رنگها و استفاده از المانها و تکسچر، بر این خفقانِ جریان یافته، تاکید داشته باشد.
| به سوی ناکجا: عکسها از شادی آفرین آرش|
*مفهوم اتوپی از منظر ارنست بلوخ و تناقضات درونی آن؛ مسیری مبهم برای آرمانی روشن: یعقوب نعمتی وروجنی
*ارنست بلوخ، اندیشمند و فیلسوف قرن بیستم آلمان است. فلسفه مارکسیستی بلوخ، آمیزهای از دیدگاه دیالکتیکی و ماتریالیستی است که بر عناصر تاریخی حیات آدمی تأکید دارد.
* عنوان؛ قطعه ای از شعر الف. بدیع
درود و سپاس فراوان
سپاس ویژه از حضور شما
سپاس شادی عزیز برای تفکرات و احساسات عمیق ات.
سپاس از شما
بسیار عالی ، لذت بردم خانم آرش
سپاس از حضور شما
سلام شادی آفرین عزیز
ممنون از دعوت صمیمانه ات به تماشای نگاه خوبت
سپاس از حضور تو