دوستی از من خواست تا بزای عکسی که همسراش در هنگام تولد فرزنداش از او و کودک به ثبت رسانده، بنویسم،
من هم؛ تنها نوشتم...
سلام مهرنازِ جانِ جانان؛
بعضی از عکسها را اصلا نباید با کیفیت و تکنیک و نظرات فنی سنجید، باید با روح و اعماق قلب سنجید. این عکس علیرغم نکته ی خوب فنی اش که تقسیم فضاست، عکسِ تکنیکی به قیاسِ ما عکاسان نیست.
اما یک عکس تکنیکی قوی به قیاسِ احساسات هر بشریست که معنای این لحظه را میداند، که معنای روح را می فهمد. در برخورد با این عکس؛ من هیچ نقد فنی ای ندارم جز اینکه این عکس یک عکس رئال قویست.
امادر مورد روح موجود در این عکس؛ هر چقدر می خواهی برایت حرف می زنم. هر چقدر بخواهی و مطمئنم خودت آنها را همانجا با آن چشمهای نیمه باز و شعف وصف ناپذیر وجودت؛ از زندگی بخشیدن به یک موجود و احساس های نهانی مادرانه ات که هیچ مردی قابل به درک اش نیست؛ چقدر خوب میدانی و حس کرده ای.
از چه بگویم؛ راستش خیلی چیزها دارم که بگویم؛ اما نمی خواهم خودمان را فاش کنم؛ چون سرنوشت روح اینست که ناشناخته بماند. مهرنازِ جانِ جانان.
|عکس از فرهاد افشین|
* عنوان پست: جمله ای از کریستین بوبن.